واش تریدینگ یا تجارت شست و شو به حالتی از بازار گفته میشود که در آن معامله گر یا سهام دار ثابت یک ارز دیجیتال در یک برهه زمانی کوتاه چندین مرتبه اقدام به خرید و فروش رمز ارز خود خواهد کرد تا که بتواند دیگر مشتریان بازار را درباره ارزش و یا میزان نقدینگی سرمایه وسوسه کند. در ادامه این مقاله با ما همراه باشید تا اطلاعات لازم را در این زمینه به شما عزیزان ارائه کنیم تا که در حیله این افراد گرفتار نشوید.
همان گونه که در ابتدای این مطلب نیز به ان اشاره کردیم واش تریدینگ عبارت است از خرید و فروش یک ارز دیجیتال برای چند بار پیاپی به این منظور که مشتریان بازار ارز دیجیتال تحت تاثیر تجارت بالای آن رمز ارز قرار بگیرند و جذب ان شوند. به صورت کلی یک یا چند نفر قادر خواهند بود با تبانی چندین معامله پشت سر هم را انجام دهند و ارزش یک بازار را به صورت نمادین بالا ببرند.همان گونه که در ماه اکتبر سال 2021 میلادی پروژه اف تی لاورا لبز دچار این مسئله شد و رمز ارز این شبکه با ارزش بالایی در ان برهه زمانی به فروش میرسید. در حقیقت روندی که در این رمز ارز شکل گرفت به این صورت بود که اتریوم به کار رفته در خرید به فروشنده منتقل میشد و بعد از ان دوباره به حساب خریدار بازگشت داده میشد. این توکنهای اتریوم در واقع برای بازپرداخت وام در بلاکچین از لاورا لبز گرفته شده بودند. این اقدام نه تنها به مانند یک وام آنی میباشد بلکه میتوان از آن به عنوان یک اقدام برای پولشویی در NFT نام برد.
عوامل متعددی میتواند در گرایش و سمت سو گرفتن تریدرها به فرآیند تریدینگ دخیل باشد. به عنوان نمونه این اهداف میتواند برای جذب خریدار در یک رمز ارز و بالابردن میزان خرید و فروش آن رمز ارز مورد استفاده قرار گرید و یا این که دارندگان رمز ارز را به فروش رمز ارز خود ترقیب کنند. در شرایطی نیز ممکن است که معامله گران بازار ارز دیجیتال به منظور قفل کردن ضرر ارز مورد نظر خود پیش از خرید مجدد سرمایه با قیمتی به مراتب کمتر اقدام به فروش واش تریدینگ کنند و به واسطه این کار به دنبال این باشند تا که بتوانند از بازپرداخت مالی استفاده کنند.
قانون گذاران مالی برای همین نیز به معاملاتی که بین حسابهای با مالکیت منافع مشترک دارند توجه بسیار زیادی دارد. دلیل این سخن این است که پیگیری روند این معاملات سبب خواهد شد که از فرآیندهایی به مانند واش تریدینگ جلوگیری شود و بسیاری از این اقدامات فاش شوند. با تمام این اوصاف، برخی از فرایندهای واش تریدینگ بدون نیاز به معامله گران واقعی رخ خواهد داد و هیچ گونه ردی از آنان برای پیگیری وجود نخواهد داشت.
برخلاف بازارهای مالی سنتی که دارای قوانین مشخص و خاصی هستند و باید برای فعالیت در این بازار هویت فرد آشکار باشد، داراییهای مبتنی بر شبکه گشترده بلاکچین را میتوان به صورت کاملا ناشناس خرید و فروش کرد، این مسئله خود سبب خواهد شد که خطر واش تریدینگ به مراتب بیشتر از بازار مالی سنتی در این بازار حس شود. تنها راه برای رفع این مشکل نیز در حال حاضر این است که مقامات قضایی به این بازار ورود پیدا کنند و قوانینی را برای آن وضع کنند.
به کمک Chainalysis میتوان به راحتی واش تریدینگ را ردیابی کرد. این کار به واسطه یافتن آدرسهایی که از خود تامین مالی منترش میشوند امکان پذیر خواهد بود. منظور از این اصطلاح این است که یا به واسطه آدرسهایی که خود فرد فروشنده ایجاد میکند یا توسط خود آدرس فروشنده تامین مالی هستند امکان ردیابی وجود دارد.استفاده از این روش کمک کرده است که بسیاری از واش تریدینگها فاش شوند. به عنوان نمونه یک کاربر از سوی Chainalysis به عنوان فعال ترین فرد در زمینه واش تریدینگ معرفی شده که توانسته بود بیشا از 800 معامله را با آدرسهای خود تامین مالی انجام دهد.
همان طور که میدانید کلکسیونرها و تریدرهای بازار ارز دیجیتال که در این بازار مبتدی هستند قادر به شناسایی و قضاوت آگاهانه درباره این حقایق فریبنده نخواهند بود و به همین خاطر در تصمیم گیریهای خود دچار مشکل خواهند شد و تصمیمات اشتباهی را اتخاذ خواهند کرد. البته جا دارد این را نیز بگوییم که شناسایی چنین روشها و حیلههای کلاهبردارانهای کاری بسیار سخت و دشوار است و حتی در برخی از موارد حرفهایهای بازار نیز در این دام گرفتار میشوند. پس با توجه به این مسئله آیا راهی وجود دارد که بتوان به واسطه آن واش تریدینگ را شناسایی کرد؟
بازار ارز دیجیتال به دلیل نو پا بودن نسبت به سایر بازارهای مالی ماهیت ناشناختهتری را برای معامله گران دارد. از این رو توصیه ما به شما عزیزان این است که پیش از هر گونه اقدامی برای معامله در این بازار آموزشهای لازم را در این زمینه ببینید تا که با مشکلات عدیده و جبران ناپذیری به مانند واش تریدینگ رو به رو نشوید. علاوه بر این مسئله از آنجایی که این بازار غیرمتمرکز میباشد به نوعی بهشت کلاهبرداران به حساب میآید. پس با توجه به این مسئله اگر شما اطلاعات کافی را در زمینه بازار ارزهای دیجیتال نداشته باشید به راحتی در دام کلاهبرداران گرفتار خواهید شد و تمام دارایی خود را از دست خواهید داد.
علاوه بر مسائلی که به آنان اشاره کردیم جا دارد این را نیز خدمت شما عزیزان بگوییم که درست است که امکان ردیابی واش تریدینگ محیا شده است ولی از سویی در برخی از واش تریدینگها از معاملات واقعی استفاده نخواهد شد و از معاملات کاغذی استفاده میشود برای همین نیز امکان ردیابی آنان وجود نخواهد داشت. برای همین نیز توضیه ما به شما عزیزان این است که برخی جلوگیری از این حیله و پیشگیری از آن از روشهایی که در این مطلب گفته شد پیروی کنید و خود را در دام کلاهبرداران و سودجویان گرفتار نکنید. سعی کنید که در این مورد اطلاعات کافی را به دست آورید تا که بتوانید در صورت مواجهه با مشکلاتی از این قبیل تصمیمات درست و به جایی را اتخاذ کنید و مسیر خودتان را در بازار ارز دیجیتال به درستی طی کنید و سود آوری را برای خود به ارمغان آورید.
مرجع:coinquora
دنیای بلاکچین و ارزهای دیجیتال بر سه پایهی امنیت، مقیاس پذیری و تمرکززدایی استوار است اما به گفتهی ویتالیک بوترین ( Vitalik Buterin ) خالق اتریوم ( Ethereum ) محقق شدن این سه مولفه به طور همزمان امکان پذیر نیست و معمولا یکی از آنها کنار گذاشته میشود. این مشکل در همهی بلاکچینها وجود دارد و هرکدام از آنها نسبت به اولویت بندی خود به اجبار از یک مورد چشم پوشی میکنند. اما ایدههایی برای حل این مشکل وجود دارد و با عملی کردن آنها دیگر نیاز نیست یکی از مولفهها قربانی شود. ایجاد لایهی دوم بلاکچین یکی از راهکارهایی است که میتواند تا حد زیادی کمک کننده باشد. این روش به نام مقیاس پذیری لایهی دوم شناخته میشود و تاثیر زیادی در افزایش کاربرد پذیری بلاکچینها دارد. از آنجایی که بلاکچین ارز دیجیتال اتریوم بسیار پرکاربرد و پرطرفدار است اما به دلیل ترافیک بالا و پشتیبانی تراکنشهای کمتری باعث نارضایتی کاربران شده تصمیم بر بروزرسانی و ایجاد لایهی دوم آن گرفته شد. در ادامه مشکل مقیاس پذیری اتریوم و راهکارهای ارائه شده برای حل مشکلات شبکه را به طور کامل مورد بررسی قرار خواهیم داد. اما لازم است قبل از آن آشنایی نسبی با ارز دیجیتال اتریوم و کاربردهای آن داشته باشیم.
اتریوم یک پلتفرم است که بر پایهی بلاکچین به وجود آمده و برای پیاده سازی برنامههای غیرمتمرکز به کار میرود. این ارز در تاریخ 30 جولای 2015 توسط ویتالیک بوترین ایجاد شد و امروز به عنوان دومین ارز دیجیتال برتر در دنیا شناخته میشود. با وجود اینکه اتریوم شباهت زیادی به بیتکوین دارد و مانند آن یک ارز دیجیتال است اما به جای استخراج و پیگیری مالکیت پول دیجیتال، کدهای برنامه نویسی را که مختص برنامههای غیرمتمرکز هستند اجرا میکند. در بلاکچین اتریوم امکان فعالیت نرم افزارها و سرویسهای مختلف وجود دارد. به همین دلیل توکنها ( ارز برنامهای غیرمتمرکز ) که فاقد بلاکچین خصوصی هستند میتوانند از بستر اتریوم و سایر ارزهای دارای بلاکچین برای فعالیت خود استفاده کنند. ماینرهای فعال در شبکهی اتریوم برای ارز رمزنگاری شدهی " اتر " کار میکنند. درواقع اتر ارزی تجاری است که قابلیت حمل دارد و برای پرداخت هزینههای تراکنش نرم افزار از آن استفاده میکنند. ارز دیجیتال اتریوم در مواردی همچون بهبود خدمات بانکی و مالی، بازارهای پیش بینی، توکن سازی از دارایی واقعی، مدیریت هویت دیجیتال، انتخابات هوشمند، ذخیرهی اطلاعات و حفظ امنیت آنها کاربرد دارد. درواقع با بهره مندی از بلاکچین اتریوم امکان انجام بعضی کارها که بلاکچین بیتکوین توانایی آن را ندارد فراهم میشود. البته این پلتفرم دارای مشکلاتی است که با توسعه و ایجاد لایهی دوم بسیاری از این مشکلات حل خواهند شد.
دلیل انتخاب اتریوم توسط شرکتهای بزرگ
بلاکچین اتریوم قابل برنامه ریزی است و به دلیل بهره مندی از زبان برنامه نویسی تورینگ امکان پیاده سازی قراردادهای هوشمند بر روی آن وجود دارد. همچنین این پلتفرم به طور کامل برنامه ریزی شده و از اعتبار بالایی برخوردار است. امکان پیوستن تمامی افراد به پروژه وجود دارد و توسعه دهندگان و شرکتهای بزرگ از آن پشتیبانی میکنند. انجام تراکنشهای خصوصی، اجرای سریع برنامه ها و قابلیت اشتراک و همکاری از دیگر ویژگیهای مثبت این پلتفرم است.
- مقیاس پذیری
سرعت انجام تراکنشها در شبکهی اتریوم به دلیل پایین بودن مقیاس پذیری این شبکه است. یعنی انجام حجم بالایی از تراکنشها در مدت زمان کمی امکان پذیر نیست. به طوری که شبکهی فعلی ارز دیجیتال اتریوم قابلیت پشتیبانی 15 – 20 تراکنش بر ثانیه را دارد و این مسئله باعث ترافیک شبکه میشود. از طرف دیگر توکنهای غیرمثلی ( NFT ) و امور مالی غیرمتمرکز ( DeFi ) به سرعت رشد کرده و کاربران را به استفاده از این شبکه ترغیب کرده است. اما کارمزد بالای تراکنشها و ترافیک شبکه مانع فعالیت کاربران میشود. درحالیکه ارزهای دیجیتال برای دسترسی آسان به امور مالی به وجود آمدهاند. یکی از راه حلهای این مشکل انتقال اتریوم به شبکهی مبتنی بر شاردینگ ( sharding ) یا همان تکنیک زنجیرهای است که باعث کاهش فشار موجود بر لایهی اصلی میشود. این کار با تقسیم شبکهی جدید به چندین زنجیره یا شارد انجام میشود. در این حالت توزیع یکسان فشار موجود به قسمتهای مختلف از ازدحام شبکه کاسته و درنتیجه ظرفیت تراکنشها بالا میرود.
- عدم قطعیت
یکی از ضعفهای اتریوم قطعی نبودن آن است. به دلیل اینکه این پلتفرم در حال توسعه است احتمال ایجاد اختلالاتی در آن وجود دارد. به عنوان مثال برای افزایش مقیاس پذیری اتریوم باید الگوریتم گواه اثبات کار به گواه اثبات سهام تغییر پیدا کند و اگر این مورد با مشکل مواجه شود کل سیستم دچار اختلال میشود.
- حالت رقابتی
با اینکه اتریوم بلاکچین محبوبی است اما بلاکچینهایی مثل کارداند، استلار، نئو و ترون وجود دارند که ادعا میکنند مقیاس پذیری آنها بیشتر از اتریوم است. همچنین رقبایی مثل هدرا هش گراف، پولکادو و شبکه متن باز تلگرام وجود دارند و به محض عرضه شدن رقیب اتریوم خواهند شد.
- امنیت
پایین بودن امنیت اتریوم یکی دیگر از معایب آن است. زیرا حفظ امنیت داراییها یکی از موارد مهم است و هر بلاکچین باید امنیت داراییها و تراکنشها را به طور کامل تضمین کند.
لایهی دوم اتریوم
اتریوم 2 به سیستمی اطلاق میشود که بر پایهی PoS طراحی شده و از تکنیک شاردینگ برای افزایش مقیاس پذیری استفاده میکند. این پیشرفت باعث میشود تا توان عملیاتی اتریوم بالاتر رفته و با سایر بلاکچینها به برابری برسد. لایهی دوم چارچوبی است که با قرار گرفتن روی بلاکچین اصلی مشکلاتی مثل مقیاس پذیری پایین و کند بودن تراکنشها را حل میکند. درواقع لایهی دوم همان بلاکچین اصلی است که تغییرات اندکی روی آن اعمال شده و محدودیتهای فعلی را ندارد. برای درک بهتر این موضوع بلاکچین ارز دیجیتال اتریوم را در نظر بگیرید که برنامههای غیرمتمرکز روی آن پیاده سازی میشوند. علاوه بر آن امکان بهره مندی از قراردادهای هوشمند ( Smart Contracts ) را برای کاربران فراهم کرده است. اما این بلاکچین تنها توانایی انجام تعداد محدودی از تراکنشها را دارد و این موضوع باعث بالا رفتن کارمزد گس ( Gas Free ) در این شبکه میشود. به همین دلیل باید به دنبال راهی بود تا علاوه بر انجام تراکنشها در مدت زمان کوتاهتر، مقدار کارمزدها نیز کاهش یابد. توسعه دهندگان شبکهی اتریوم برای حل این مشکل ایجاد بلاکچین فرعی یا همان لایهی دوم را پیشنهاد کردهاند تا تراکنشها با فاصله از لایهی اصلی و با سرعت بیشتری انجام شوند. یکی دیگر از ویژگیهای لایهی دوم اتریوم این است که به زنجیرهی جانبی مثل ( Polygon ) نیاز ندارد و امنیت آن از طریق زنجیرهی اصلی اتریوم تامین میشود.
به عبارتی دیگر اتریوم 2 که به سرنیتی ( Serenity ) نیز معروف است به صورت مجموعهای از بروزرسانیهای به هم پیوسته طراحی شده و به عنوان نسخهی دوم شبکهی اتریوم شناخته میشود. براساس گفتههای ویتالیک بوترین تنها در صورت تغییر الگوریتم اثبات کار ( PoW ) به الگوریتم اثبات سهام ( PoS ) امکان پیاده سازی شاردینگ و بالا بردن سرعت و امنیت وجود دارد. یکی از ویژگیهای مثبت لایهی دوم از بین نرفتن تاریخچهی دادهها، سابقهی تراکنشها و مالکیت داراییهای اصلی است. یعنی با پیشروی فازهای اتریوم هیچ یک از اطلاعات موجود تغییر نخواهند کرد. با وجود همهی اینها راه اندازی لایهی دوم اتریوم به مدت زمان زیادی نیاز دارد و باید تمامی فازهای آن تکمیل شوند.
برخی از روشهایی که برای حل مشکلات گفته شده پیشنهاد میدهد عبارتند از :
· پلاسما ( Plasma )
این روش از زنجیرههای مجزا و قابل اتصال به اتریوم استفاده میکند. این زنجیره با نام زنجیرهی فرزند ( Child Chains ) نیز شناخته میشود. در واقع به صورت کپیهایی از شبکهی اصلی هستند و با استفاده از قراردادهای هوشمند و اعتبارسنجی رمزنگارانه باعث میشوند تا فشار تراکنشها از روی زنجیرهی اصلی برداشته شود. هرکدام از زنجیرههای کوچک پس از تایید بلاکها گزارش آن را به صورت دورهای به شبکهی اصلی اتریوم ارسال میکنند و در صورت برخورد با مشکل برای تایید تراکنشها با استفاده از امنیت اتریوم مشکل را حل میکنند. با وجود اینکه توان عملیاتی زنجیرههای پلاسما بالا است و میزان کارمزد کمتری برای تراکنشها پرداخته میشود اما نیاز به فعالیت بیشتر و طولانی بودن زمان برداشت دارایی به عنوان معایب این روش محسوب میشوند. همچنین زنجیرهی پلاسما تنها قابلیت پشتیبانی از تراکنشهای اصلی و مبادلهی توکنهای اتریوم را دارد. اما با این حال پروژههایی مثل اوامجی نتورک ( OMG Network ) و لیپ دائو ( Leap DAO ) از این روش برای اجرای برنامههای خود استفاده میکنند.
· زنجیرههای جانبی ( Side Chains )
این زنجیرهها به صورت بلاکچینهای مستقل طراحی شدهاند و به طور موازی با زنجیرهی اصلی قابل اجرا هستند و با آن سازگاری دارند. این شبکه دارای اعتبارسنجهایی است که تراکنشها را پردازش و تایید کرده و بلاکهای جدید را با رعایت قوانین به زنجیره اضافه میکنند. به عنوان مثال از وظایف ان میتوان به اثبات اعتبار ( proof of authority ) و اثبات سهام نمایندگی شده ( delegated proof of stake ) اشاره کرد. زنجیرهی جانبی خود مسئول تامین امنیت شبکهی جدید است و ایمنی آن به اتریوم ارتباطی ندارد. سازگاری این زنجیره با ماشین مجازی اتریوم این امکان را فراهم میکند تا بتوان تراکنشهای پیچیدهتری را انجام داد. ازجمله پروژههای این زنجیره میتوان به پیاوآ نتورک ( POA Network ) و ایکس دای چین ( x Dai Chain ) اشاره کرد.
· کانالهای وضعیت و کانالهای پرداخت ( State Channels and Payment Channels )
یکی از اولین راهکارهایی است که با بهره مندی از قراردادهای چند امضایی مشکل مقیاس پذیری را حل کرده و امکان انجام تراکنشهای متعدد و سریع را برای کاربران فراهم میکند. تراکنشهایی که در کانال وضعیت انجام میشوند باید به لایهی اول ارسال شوند تا تایید نهایی را بگیرند. کانال وضعیت از توانایی انجام تراکنشها با هزینهی کم برخوردار است. از این رو بهترین گزینه برای ریزپرداختها ( micropayment ) محسوب میشود. همچنین بهتر است برای تراکنشهای متعدد از این کانال استفاده شود. این کانال قابلیت مدیریت بازیها و تعاملات پیچیده را دارد. اما کانال پرداخت سادهتر است و برای پرداخت بین دو کاربر مورد استفاده قرار میگیرد. پروژههایی مثل سلر ( Celer ) ، پرون ( Perun ) و ریدن ( Raiden ) با بهره مندی از کانالهای وضعیت در اتریوم برنامههای خود را اجرا میکنند.
· رول آپهای اپتیمیستیک ( Optimistic Rollups )
این رول آپها در لغت به معنای خوش بینانه هستند و به موازات زنجیرهی اصلی قرار گرفتهاند و با به کارگیری آنها تراکنشها در زمان کمتر و ارزانتر قابل انجام هستند. با اینکه تراکنشهای انجام شده در این رول آپها به صورت گروهی و مجزا از لایهی اصلی هستند اما برای تامین امنیت باید به صورت یک تراکنش واحد به لایهی اول ارسال شوند. قابل ذکر است که رول آپ اپتیمیستیک از امنیت شبکهی اصلی ارز دیجیتال اتریوم استفاده میکند. شبکهی اتریوم برای ارائه خدمات از الگوریتم اثبات کار استفاده میکند و همین امر باعث کاهش سرعت و افزایش هزینهها در این شبکه میشود. اما به دلیل اینکه رول آپها خدمات خود را بدون انجام محاسبات ارائه میدهند قابلیت افزایش مقیاس پذیری تا 100 برابر را دارند. تراکنشهای انجام شده در رول آپها از اعتبار بالایی برخوردار هستند و در صورت وجود تقلب محاسبات خاصی روی آنها انجام میشود. سازگاری این رول آپها با ماشین مجازی اتریوم و زبان برنامه نویسی سالیدیتی باعث شده تا توانایی انجام تمام کارهای لایهی اول را داشته باشند. به دلیل ذخیرهی دادههای تراکنشها در لایهی اصلی میتوان گفت که از امنیت نسبتا بالایی برخوردار هستند. این رول آپها به سبب پشتیبانی از قراردادهای هوشمند پیچیده و پرداختهای ساده گزینهی مناسبی برای نرم افزارهای دیفای هستند.
· رول آپهای زی کی ( Zero Knowledge )
این روش که با نام رول آپ دانایی صفر نیز شناخته میشود بعد از دسته بندی تراکنشهای خارج از زنجیره ( off chain ) یک اسنارک ( SNARK ) یا گواه رمزنگاری شده برای آن ایجاد میکند. این رول آپها برخلاف اپتیمیستیک برای تراکنشهای برون زنجیرهای محاسبات مخصوص انجام داده و حاصل بدست آمده را برای تایید به لایهی اول ارسال میکنند. در این رول آپها موجودیها و وضعیت حسابها از طریق دو درخت مرکل ( Merkle Tree ) و به صورت مجزا قابل مشاهده هستند. هش موجودی و وضعیت حسابها ریشههای درختهای مرکل را تشکیل میدهند و وجود آنها باعث میشود تا فردی نتواند اطلاعات حسابها را جعل کند. این ریشهها در قرارداد هوشمند اتریومی قابل ذخیره هستند و از وضعیت سایدچینها یا همان زنجیرههای جانبی اطلاعاتی به ما میدهند. در نهایت همهی دادهها به طور برون زنجیرهای ذخیره میشوند. نگهداری وضعیت تمام تراکنشها در رول آپ زی کی در لایهی دوم صورت میگیرد و قابل بروزرسانی است. اعتبار سنجی بلاکها در این رول آپ با سرعت بیشتر و هزینهی کمتر قابل انجام است. زیرا برای تایید تراکنشها به جای همهی دادهها از گواه اعتبار استفاده میکند. به علاوه به دلیل تایید تراکنشها توسط خود زی کی، انتقال اطلاعات از لایهی دوم به لایهی اصلی با تاخیر انجام نمیشود. از آنجایی که دادهها در لایهی اول ذخیره میشوند نهایی شدن تراکنشها به زمان کمتری نیاز دارد و از امنیت بالایی برخوردار است. این رول آپها برای نرم افزارهای غیرمتمرکز با فعالیت درون زنجیرهای مناسب نیستند. زیرا بعضی از آنها قابلیت پشتیبانی از ماشین مجازی اتریوم را ندارند و به همین دلیل محاسبهی گواه اعتبار سنگین و پیچیده میشود.
· والیدیوم ( Validium )
والیدیوم همانند زی کی برای ایجاد اسنارک از گواه اعتبار استفاده میکند با این تفاوت که دادهها در لایهی اول ذخیره نمیشوند. همین امر مقیاس پذیری آن را تا 10000 تراکنش در ثانیه افزایش میدهد. همچنین والیدیوم توانایی اجرای چندین زنجیره را به صورت موازی دارد. به دلیل اینکه برداشت در والیدیوم تاخیری ندارد بازدهی مالی در آن بیشتر است. یکی از ویژگیهای مثبت والیدیوم این است که برخلاف سایر نرم افزارهای غیرمتمرکز و مبتنی بر سیستم گواه تقلب در برابر حملات اقتصادی آسیب نمیبیند. سیستم گواه تقلب یعنی فرض بر این است که تراکنشها معتبر هستند مگر مواقعی که شواهدی برای تقلب وجود داشته باشد. زنجیرهی والیدیوم میتواند از قراردادهای هوشمند پشتیبانی کند. پروژههایی از جمله لوپرینگ ( Loopring ) و استارک ور (Stark Ware) از والیدیوم استفاده میکنند.
· پروتکلهای تجمیع کننده ( Aggregator )
این روش چندین فناوری لایهی دوم را یکجا جمع کرده و سرعت بالایی در شبکهی لایهی دوم اتریوم دارد. با استفاده از این پروژه امکان دسترسی، کاربرد پذیری و استفاده از نرم افزارهای غیرمتمرکز برای عموم فراهم شده است. پلتفرمهای بزرگ دیفای از راهکارهای مقیاس پذیری لایهی دوم در پلاگین استقبال میکنند. از نمونهی آنها میتوان به آوی ( Aave ) ، سوشی سوآپ ( Sushi Swap ) و وان اینچ ( 1inch ) اشاره کرد. CIV ( شاخص نوسان غیرمتمرکز ) یکی از پروژههای ادغام شده با polygon است که امکان همزمان پردازش تراکنش، باز کردن موقعیتهای معاملاتی، سهام گذاری و تامین نقدینگی را فراهم میکند.
ریسکهای اجرای لایهی دوم
با اینکه راه حلهای ارائه شده برای لایه دوم اتریوم مقیاس پذیری را افزایش داده و هزینهی تراکنشهای خارج از زنجیره را کاهش میدهد اما خطراتی هم دارد. همین امر کلاهبردارها را به سمت این پلتفرم سوق داده و باعث میشود تا قراردادهای هوشمند کلاهبردارانه را اجرا کنند. همچنین این احتمال وجود دارد که کل شبکه با شکست روبرو شود. چون راه حلهای ارائه شده هنوز به صورت تئوری و آزمایش نشده هستند و ممکن است راه حلها دارای مشکلاتی باشند و امنیت داراییها به خطر بیفتد.